کار بهعنوان یکی از اشکال رفتار انسانی در قالب فرهنگ حیات معنا پیداکرده است و تاریخچه زندگی انسان، نشاندهنده اهمیت کار و انتخاب شغل است. فرآیند انتخاب شغل سالها قبل از پایان تحصیلات دبیرستان آغاز میشود و تا انتخاب شغل واقعی ادامه مییابد. بنابراین، تحقیق حاضر به بررسی فهم شکلگیری انتظارات شغلی دختران نوجوان یزدی پرداخته است. روش پژوهش حاضر کیفی است و پژوهشگر در آن به دنبال واکاوی و استخراج بسترهای زمینهساز انتظارات شغلی دختران و موانع آن است. مشارکتکنندگان در این پژوهش را 15 نفر از دختران نوجوان در مرحله انتخاب رشته با دامنه سنی بین 15-16 سال (پایه نهم و دهم) تشکیل میدهند و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه انجام شد. سپس با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی یافتهها تحلیل و پردازش شدند. یافتهها در قالب 13 مقوله اصلی ازجمله مخالفت والدین، دوستان مخالف، هژمونی مجازی، منفیگرایی نسبت به بسترهای موجود، حصار در عادتوارههای محدود، نظام آموزشی ناکارآمد و فرسودگی شغلی ارائه شد. مقوله هسته با عنوان هراس از ناکامی شغلی استخراج و بر اساس آن مدل پارادایمی و نظریه زمینهای ارائه شد.